درکوچه باغ ترانه

ترانه های ف.شیدا

درکوچه باغ ترانه

ترانه های ف.شیدا

خط جاده/ ف.شیدا

 

 

من مسافری غریبم، توی جاده های تنها
توی کوله بار عشقم ، نمونده قراری برجا

همه ی شبهای رفتن ،  بدون صبح سپیده
اشکای نگاه وقلبم و (خط جاده) رو کشیده!

انگار از نگاه دنیا ، بی تو بودن یه گناهه
روزائی رو داده برمن، که مثه شباش سیاهه!

افتاده اسم منو تو ، انگار از دست محبت
تادلم تنها بمونه * توی جاده های غربت !

نمیدونم ...
نمیدونم تو کجائی! منکه آواره ی دهرم
هنوزم با بیقراری ، دنبال (دلم) میگردم!

دلمو من جا گذاشتم ! وقتی راه ما(دوتا) شد!
دل من باهام نیومد ،وقتی دنیامون جدا شد!

من ولی یه چش براهم  که امیدش یه سرابه
دیدن دوباره ی تو ، مثه رویا توی خوابه!

بی توتنهائی چه سخته، از تو ُ کوچه ها گذشتن
کسی رو شونه به شونه ، واسه دردو دل نداشتن!

آخه دنیا هم دروغه! مثه خنده های غمگین
که میادرو لب می شینه،که بده به لبها( تمرین*)!

تا بهت بگه دروغی : گریه هات ، واسش غریبه!
اما این دروغ محضه! خنده اش هم یه جور فریبه !

ولی انگار از نگاهش ، ‌باتو بودن یه گناهه
روزائی رو داده برمن که مثه شباش سیاهه

همه ی شبای رفتن ، بی تو ، بی صبح سپیده
قطره اشکام توی رفتن ،( خط جاده*) رو کشیده!
خط جاده رو کشیده

ده شهریور ۱۳۸۲ اول سپتامبر ۲۰۰۳
فرزانه شیدا

مگه میشه ؟!..سرایندگان ترانه : حمید علی پور وفرزانه شیدا

ترجمه ی متن از ف.شیدا :  تو معجزه ی عشقِ منی .  

  

امروز ترانه ای رو براتون میزارم که توسط من وشاعر ترانه سرای معاصر 

 آقای علی پور  متخلص به " حمیدا "

 

سروده شده که خطوط قرمز در کادر روشن سروده ی ایشان

و سروده ی مشکی  بداهه ی من برروی سروده ی اولیه ایشان است

که الهام نوشتن دنباله ی ترانه شد با تشکر از ایشان

وباامید موفقیت . 

‌¤ مـگه میـشه؟! ¤

 
 
مگه میشه تو باشی و چشم من گریون باشه؟
 
مگه میشه تو باشی! کبکم خروس خون نباشه؟
 
مگه میشه با تو بود وهم دنیا رو نداشت؟
 
مگه میشه با تو بود و گل خنده رو نکاشت؟
 
مگه میشه که شبا وقتی که چشمام هم میره
 
توی خواب دستای گرمتو دو دستام نگیره
 
مگه میشه نفسی باشه ویادی نباشه از خوبیات
 
هر کی از تو بد میگه خدا کنه زود بمیره

 
مگه میشه از چشات رنگ محبت رو ندید
 
از لبای عاشقت طعم محبت نچشید
 
مگه میشه پاتوی حریم عشق تو گذاشت
 
باز دوباره زنده بود وبی تو هم نفس کشید؟
 
وقتی قلب عاشقی,تُو عشق پاکی اسیره

مگه میشه زندگی رنگ محبت نگیره؟!
 
مگه میشه رفت ودل رو به جدائیها سَپرد
 
آخه دل بدون تو , از غم عشقت می میره
 
آره قلب عاشقم ,مرغ غزلخونه توئه
 
باترانه ی دلت ,همیشه مهمونه توئه
پای عاشقی که شد یک دل آسمونیه

حتی با اینکه پرش توی قفس زندونیه 

آره دل یه آسمون شعر وغزل داره برات


 
دوست داره که زندگیشو بریزه زیره پاهات 

دوست داره تا اخرش همدم راه تو باشه

بمیره برای تو واسه دلت واسه صدات

آره دل مرغ غزلخونه توئه

 
پای عاشقی باشه همیشه مهمونه توئه

 
سایه ی محبتت هستیشو میسازه براش

 
آخه دل توُ عاشقی اسیر و حیرون توئه 
 
سرایندگان ترانه  : حمید علی پور وفرزانه شیدا 
۲/۱/۲۰۱۰ژانویه ی ۲۰۱۰   
 
ترجمه ی متن :  
تو قلبم را از عشق سرشار میکنی .از : ف.شیدا 
 
¤¤¤¤ 
 

انجمن اندیشه ی مانا:

عضویت در "انجمن صدای اندیشه ی مانا" برای عموم آزاد است  

( شاعران و نویسندگان در اولویت قرار دارند )

http://sedayeandishehmana.findtalk.net 

  

  http://i50.tinypic.com/jb3ims.jpg 

به مدیریت فرزانه شیدا

 Farzaneh Sheida-f .sheida-f sh

کریسمس مبارک

سال نو مسیحی وتولد حضرت مسیح بر شما مبارک باد  

 

 

در تاریخ اسلام که دنباله تاریخ ادیان چون موسی ...وعیسی مسیح می باشد وحضرت مسیح نیز در قرآن بعنوان پیامبر شناخته شده است ونام او سه بار در قرآن نوشته و بکار برده شده است ودر اسلام چنین میگویند که زمانی که امام زمان (*عج)ظهور مینمایند حضرت عیسی مسیح نیز باایشان خواهند بود 

تولد حضرت مسیح برشما نیز مبارکباد 

با بهترین آرزوها برای شما

ترانه ی زندگی

 

 تمام زندگی من
یه قصه وترانه بود
قصه ی تنهائی من
خودش یه جور فسانه بود

انگار توُ عالم دلم
کسی دلم رو نمیدید
کسی که توُ تنهائی هاش
دنیای غم رو‌، می کشید

انگار  همش ترانه بود
این زندگی برای من
قصه ی بی بهانه ای
برای آواره شدن !

آره همش یه قصه بود
تولحظه های پرطپش
یه مرغ غمگین توی باغ
با تیر غم توی پرش

آره فقط یه قصه بود
تولحظه ی  ، بی انتهام
گرچه یه روز تموم میشد
هم قصه ...هم خاطره هام!

انگار ولی بودن من
یه قصه و یه بازیه
کسی نپرسید از دلم
دلت ،چه جوری راضیه!؟

آره یه جور ترانه بود
این لحظه های سرنوشت
انگار کسی به جای من
قصه دل رو می نوشت!

خدا خودش گواهمه
دلم فقط یه عاشقه
تولحظه ی تنهائیاش
اسیر این دقایقه

آره یه جور غصه شده
این زندگی با غصه هاش!
برام همش قصه میگه
از خوبیای ، فرداهاش

بسه دیگه برای من
قصه شدن توُ زندگی
میخوام یه آزاده باشم
نه برده ای،  تو بندگی

بسه دیگه برای من
گریه ی شب تا به سحر
شکسته بودن دلم
با قلبی زار ودربدر

نه این یه جور شکستنه
این لحظه های سرنوشت
انگار کسی به جای من
قصه ی من رو می نوشت

 

فرزانه شیدا -fsh

پنچشنبه 23 مهر 1388 

FarzanehSheida 

 

مرغ عشق

 

پُر ِ شعرم پُرآهنگ پر تصنیف وترانه
پرِ حرفای قشنگم ،با یه حس شاعرانه

باتوُ وعشقت عزیزم همه دنیام پرعشقه
دلم از جنس محبت ، پرِ مهر عاشقانه

*باورم کن که تودنیام ؛عشقِ تو؛ فقط نیازه
چی ازاین بهتر که قلبم ، دل به عشق تو ببازه؟!

باورم کن که همیشه ، توی خاطرم تو ،هستی
بادلی که هر شب وروز، باتو رویاها می سازه

تو برام مثلِ یه شوقی ،‌که برام شادی میاره
درکنار تو دلِ من، دیگه هیچ غمی نداره

لحظه های باتو بودن ،‌مثه بودن توُ بهشته
لحظه های بی تو بودن، همه رنج وانتظاره

رنگ شاد لحظه هائی‌، که مثه رنگین کمونه
غرق دریای نگاتم،‌که نگاهی مهربونه

تاب تنهائی نداره، دلی که ترو شناخته
دل مثه یه مرغِ عشقه، نمیشه تنها بمونه

*باورم کن که تودنیام ؛عشقِ تو؛ فقط نیازه
چی ازاین بهتر که قلبم ،دل به عشق تو ببازه؟!

۱۳۸۳/۲۰۰۴نروژ- اسلو
فرزانه شیدا